وقتی روزت رو با خمودی وحشتناکی که از معده درد و گز کردن خونه تا صبح شروع میکنی رفتارت کاملا آنرمال و عصبی میشه... و این در حالیه که پسرک دو سه روزه مغزت رو پیاده میکنه تا آماده شه مسواک بزنه و صبحونه بخوره و حتی دستشویی
بره :(
و دلیلی هم نداره جز مادر شوهر گرامی که مهمونته و از کله سحر که بیدار میشه یه بند هرچی میگی میگه نق نزن به جون بچه م انقدر....وای بچه مو چیکار داری اول صبح... وای کشتی بچه مو....و پسرک هر روز رودار تر از قبل میشه و بیشتر با روانت بازی میکنه تا آماده بشه و نتیجه ش میشه امروز که بعد یه کل کل طولانی بشینی کف آشپزخونه و های های گریه کنی...:(