چقدر تو.زمان بارداری هر لحظه آرزوی تموم شدن و خواب میکردم... دلیلشم این بود که پسرک خیلی بچه ی آرومی بود و خدایی بعد زایمان به آرامش رسیدم...اصلا تجربه یه بچه ی جیغ جیغو و استاد بیخواب کردن همه رو نداشتم...حالا که باید هرشب تا چهار صبح طول و عرض سالن رو گز کنم قدر همه خوبیای پسرک مهربونم رو میدونم...ولی بازم ممنوتم خدا...خیلی خیلی مخلصم همین که بچمو سالم بغل میگیرم برام یه دنیا ارزش داره حتی اگه نذاره بخوابم...