زندگیم شده بازی مار و پله ...یه مدت تاس برام. تک و دو میاره خونه خونه میرم چند ردیف بالاتر یهو مار. ...پرتم میکنه جای اولم..... وقتی میبینم رقیبم نزدیکای خونه س اراده م بیشتر میشه واسه هی. تاس انداختن و خونه ها رو طی کردن. ... ولی امان ازون ماری که نیش وحشتناکش دقیقا یکی قبل از خونه س....دست آدم رو واسه تاس انداختن بی حس میکنه.....تصمیم گرفتم کم نیارم هی تاس بندازم و دوباره....حتی اگه مارها نیشم بزنن و برگردوننم به عقب. .. همه تلاشم رو میکنم اگه این شکی که دارم اشتباهه خودمو درمان میکنم اگرم درسته س رو سر عقل میارم....خدا یا تاس رو یه جوری زمین بیار واسم که از مارها رد شم و برسم به خونه ی امن.....فقط چند ساعت دیگه داریم تا تحویل سال خدایا حال هممون رو به سمت خوشبختی و سعادت دگرگون کن....