کجای ای شب غریبم و کجای این کرانه ی کبود؟؟؟ ....
کجای این شبی که از ازل چراغ ما قسمتش نبود؟؟...
کجای این همیشه دردیَم که آسمان نشان نمیدهد؟
به گریه میرسم ولی سکوت به گریه هم امان نمیدهد....
کجای این شبم که میکشد هوای گریه ام به ناکجا؟؟؟
ازین خرابه ام که میبرد مرا به خانه ای که نیست ای خدا....
کسی نمانده پابه پای من مگر غمی که خانه زاد توست. ...
مگر صدای سرمه ریز من که شعر سر به مهر یاد توست...