یه قوت قلب کوچولو

گاهی وقتا تو عمق رکود و رخوت یه اتفاق خیلی عادی البته عادی شاید واسه بعضیا دلتو یهو قلقلک میده انگاری یکی تو قلبت آروووووم لبخند میزنه...... س رفته تو آشپزخونه و داره باقیمونده ناهار ظهر رو گرم میکنه بخورن.... پسرک میگه مامان گشنه نیستی مگه؟ میگم نععععع سرم درده.... میگه پاشو تو رو خدا میگممم نعععع ساکت باش سرم درده.....میگه پس منم نمیخورم شام:) و منم در کمال بی رحمی میگم خودت ضرر میکنی آقا غوله الان همه رو میخوره....میبینم با سرعت رفت آشپزخونه و تو دلم میگم چه محکمه پسرم پشتم....و چه راحت فروخت منو به غذای مورد علاقه ش....بعد صدا پچ پچش رو میشنوم که داره به س میگه چطو دلت میاد شام بخوری وقتی مامان سرش درده....گناه داره حرف منو گوش نمیکنه صداش کن تو رو خدا.....صداش کن وگرنه منم میرم بیرون و این درحالیه که میدونم عاشق هویج پلوه و بخاطر من ازش میگذره و ته دلم همچین قند آب میکنن

وقتی مرگ هم.....

منم و این چند روز دوتا شوک وحشتناک...... نمیدونم از بی معرفتیمه یا این یکی دوماه فارغ از دنیا بودنم......شاید توی سی و یکی دوسال عمر گذشته م بیمعرفت تر از این دوماه نبودم واسه هبچ کس.....شایدم اسمش بیمعرفتی نباشه و تارک دنیا شدن باشه مثلا.... حالا اسمش هر گَندی که هست اینه که بفهمی دوماه پیش شوهر یکی از دوستای خوبت مرده با دوتا بچه 10 و 5 ساله و تو دقیقا سه ماهه ازش بیخبری و وقتی تو خیابون میشنوی از دوست مشترکتون فقط گریه میکنی و خجالت میکشی از اسم دوست گذاشتن روی خودت و تو این دوسه روز حتی روت نشه زنگ بزنی و تسلیت بگی.....و امشب شوک دوم بری بعد عمری ادلیست واتساپت رو چک کنی ببینی کی اومده کی رفته و ببینی تصویر پروفایل یک همدم و رفیق مهربونی که یک سال تموم همدم همه خوشیها و ناخوشیهات بود عکس یه دونه داداشش هست و زنش با یه روبان سیاه.....خدا میدونه الان اشکام چطوری داره میباره... وقتی زنگ بزنی و با گریه بگه ببمعرفت کجایی؟؟؟؟بگه سه ماه پیش تصادف کردن زنش یک ماه تو کما بود و رفت خودش دقیقا یک ماه بعد زنش و موندن با یه پسر بچه پیش دبستانی بدون مامان بابا..... بگه پنجشنبه چهلم یه دونه داداششه....و تو فقط اشک بریزی واسش پشت تلفن....و وقتی با گریه به س بگی بگه مردن که مردن حالا بشینم غصه اونا رو هم بخورم و بمیری تو خودت که کاش لالمونی گرفته بودی .....الان چند ساعته زُل زدم به  روبروم و به این فکر میکنم که من چنتا قدم دیگه دارم تا اونطرف خط.....و اینکه خدا رو قسم میدم قبل همه عزیزام برم.... حتی قبل از س با اینکه خیلی وقته عزیزم نیست...... 

تو تلویزیون و رادیو و نت و واتساپ و چی و چی میگن همه مرگ بر آل سغود.....چارتا تون جمع بشین بگین مرگ بر خودتون.... نمیگم اون ملخ خورا بی تقصیرنا گور پدر همشون...ولی خودتون که از نون مفت خوردن گردنتون رو تبر نمیزنه کم سود میبرین ازین سفرا.....اینا واسع خودتون معامله دوسر سوده....یه بنده خدایی میگف عربااونجا  ایرانیا رو صدا میکردن اهل بدعت و اینا.... سر شب از تلویزیون دیدم یه یارو مثلاً همه چی دونی نشونده بودن مجریه پرسید چرا پلیس و خبرنگار و چی و چی عربستان اخبار دروغ میدن..مردک دیو.... برگشته میگه رسانه‌ها ی اونا آزاد نیست که... چیزایی که بهشون دیکته میشه فقط میتونن بگن....کاش میشد بگم عااااامو بیشین نیس حالا رسانه های شما کلا تریبون. آزاده....

یه تَل مرده آدم نشون میدن...آدمها...آدم......کسایی که رفتن خدا رو ببینن...یا حالا رفتن واسه هرچی....دردتون چیه آخه... مرگتون چیه....دیکه جنازه هم جک ساختن داره حیوونا.... اونم نه یکی...نه هزارتا.  دوهززارتا جنازه تقریبا....سر تجاوز به دوتا نوجوون ایرانی عکس و پیام میومد وازلین و کرم و واجبی و چی چی واسه حجاج... تازه اون مسئله اصلا خنده دار نبود تجاوز بود به حرمت هممون به ایرانمون....حج امسال که دیگه کیف و حال و لو.اط و اینا نیست مرگگه مرگگگگ حتی اسمش درد داره میفهمین...من کلا با حجای امروز موافق نیستم میگم با پولش کلی گرفتارا راحت میشن از درد....ولی حالا رفتن و مردن...نیستن الان....شاید آرزوی چندین سالشون بوده که حتی بعدشم ندیدن....توی حیوونی که از مردن همنوعت جک میسازی و حتی به درد دل بازمانده هاشم فکر نمیکنی....حیف اسم حیوونه واست.. میترسم فردای قیامت مجبور بشم به حیوونا هم جواب که چرا به تو نجس به تو کثافت گفتم حیوون.... 

تو فیلم آپارتمان وقتی فرن خودکشی میکنه و نجات پیدا میکنه :

باکستر بهش میگه تو نمیتونی الان بری....دکتر گفته اثر داروها تا 48ساعت توی بدنته....

فرن میگه چقد طول میکشه تا خاطراتت با یه نفر از تنت خارج شه